Sunday, August 06, 2006



مصاحبه با ایوانا لینچ بازیگر نقش لونا لاوگود

1- تو یکی از طرفدار های پروپا قرص هری پاتر هستی از کی به نقش لونا علاقه مند شدی؟خوب، از همون موقعی که وارد کتاب شد من یک دفعه عاشق این شخصیت کتاب شدم و همچنین من همیشه می خواستم یکی از بازیگران فیلم های هری پاتر باشم اما نمی دونستم کدوم نقش رو می خوام اما وقتی لونا وارد شد من فهمیدم که برای ایفای نقش لونا واقعا مناسب هستم.

2- وادار کردن خانوادت برای اینکه اجازه بدن به تست بازیگری بری چقدر سخت بود؟مادرم دوست نداشتم من به اونجا برم اون فکر می کرد من هیچ آرزوئی ندارم که دنبال بازی در فیلم هری پاتر میرم اما وقتی به پدرم گفتم به نظر اون من باید به اونجا می رفتم چون واقعا دوست داشتم و اون من را با خودش برد
3- تست بازیگری چطور بود؟ اون همه جمعیت واقعا دیوانه کننده بود اگر چه خنده دار هم بود چون همه دختر های واقعا هیجان زده بودند
4- چه اتفاقی در تست بازگری تو افتاد؟نزدیک 200 دختر وارد اتاق شده بودند در صورتی که فقط 2 نفر مسئول تست اونجا حضور داشت و اون ها ازت می پرسیدن اسمت چیه؟ از کجا اومدی؟و چند تا سوال دیگه . بعدش اون ها شما رو به یک اتاق می فرستند. من خیلی عصبی بودم و هر چیزی سره راهم بود روی زمین می انداختم و راه رو هم استباه رفتم . اون ها به ما یک نمایش نامه می دادند که باید به سرعت حفظ می کردیم اونجا خیلی خوب بود چون همه با هم حرف می زندند که باعث میشد همه یک کم آروم تر بشن بعد از چند دقیقه شما به تنهایی به یک اتاق می رفتید که باید در اونجا متن رو می گفتید که یک دختر یا خانوم اونجا بود که از من می خواست دو باره متن را اجرا کنم در آخر اون به فیاونا ویر(کارگردان) خبر داد که اون هم کار من رو پسندید
5 – در هفته بعد چی اتفاقی رخ داد؟در روز دوشنبه به من تلفن شد که باید در تست نهایی در روز جمعه شرکت کنم و چیز های دیگه ای مثل اینکه کارگزدان می خواد نظر نهایش رو بده و تو با دیل رادکلیف باید بازی کنی . من یک کم دست پاچه شده بودم چون تمام این اتفاقات خیلی سریع رخ داده بود . من فکر می کردم خیلی بیشتر از این ها انتخاب بازیگر طول بکشه ولی خیلی خیلی سریع انجام شد .
6- تست نهایی چطور بود و چه موقع فهمیدی که نقش لونا را گرفتی؟ به نظر من خوب پیش رفت و خیلی هم جالب بود چون واقعا با دنیل بازی کردن لذت بخش و آسان است چون اون خیلی خوب بازی میکنه و اون واقعا عالی بود که من سه روز بعد فهمیدم . بعد از چند روز وقتی من در حال خرید بودم به من خبر داده شد که انتخاب شدم که من واقعا شکه شدم .
7- چه طوری بود وقتی فهمیدی نقشی که آرزوش رو داشتی حالا ماله خودته؟ من خیلی گیج بودم چون به نظر فقط یک رویا می رسید که همه دوست داشتند بهش برشند که من باورم نمیشد به این رویا دست پیدا کردم
8- آیا مجبور بودی این راز بزرگ رو محفوظ نگه داری یا نه ، چه قدر سخت بود؟ یک کم سرگرم کننده بود ، من پذیرفته بودم که نمی تونم به کسی بگم و باید این راز رو پیش خودم نگه دارم پس به خودم می قبلوندم که این اتفاق هرگز رخ نداده من اصلا نگران نبودم چون من قبلا برای تلفن صبر کرده بودم و به اندازه ی کافی عصبی بودم اما حالا من می دونم که یک نقش رو گرفتم و می تونم چند روزی راحت باشم
9- وقتی خبر رسیدن نقش لونا به تو منتشر شد چه طوری بود؟ و چه مقدار زندگیت تغییر کرد؟ خیلی جالب نبود! من روز بعدش به مدرسه رفتم تمام هم سن هام پست پنجره ها برام دست تکان می دادند . وقتی وارد مدرسه شدم تمام عکاسان هم وارد مدرسه شدند و شروع کردند به عکس گرفتن من به داخل کلاس رفتم اما همه بچه های کلاس به بیرون رفته بودند مثل اینکه من اصلا کاره ای نبودم که البته به نفع من بود چون یابد اصرار رو حفظ میکردم
10- بازی کردن برات سخته یا آسون ؟ واقعا جالبه ! من واقعا به نقشم علاقه مند شدم . همه خیلی خیلی خوب هستند من هیچ وقت عصبی نشدم البته اولش یک کم عصبی بودم ولی وقتی شروع به صحبت با اعضای فیلم کردم این مشکل هم بر طرف شد .
11- چه شباهت های بین تو و لونا هست و چرا فکر می کنی مردم باید از نقش لونا خوششون بیاد؟ مردم برای این اون رو دوست دارن چون شخصیت مبهمی داره چون در 5 کتاب گذشته اون همیشه مرموز بوده و چون باعث خنده افراد میشه و واقعا راستگو و با صداقت صحبت می کنه . من نمی دونم چقدر من به لونا شبیه هستم ولی مقداری شباهت بین ما هست اما من خیلی بهتر از اون می تونم تصمیم بگیرم
12- تا به سایت های طرفدار هری پاتر سر زدی برای اینکه بفهمی مردم چه طور درموردت فکر می کنند؟ وقتی که من به نقش لونا ظاهر شدم مر تبا به سایت ها سر می زدم ولی بعد از مدتی خسته شدم چون ممکنه چند نفر دوست داشته باشن ولی خیلی ها نه! نمیشه همه موافق تو باشن . من فقط می تونم تلاشم رو بیشتر کنم تا مردم هم من رو بیشتر دوست داشته باشند
13- آیا دوست داری در صحنه ی آخر نبرد در وزارت سحر و جادو حضور داشته باشی؟ خوب ، ملاقات کردن جو خیلی متحیر کننده بود چون اون تمام این دنیا رو به وجود آورده بود به نظر من اون صحنه واقعا حیرت آور خواهد بود
14- در مورد اتاقت و حیوان خانگیت برامون بگو. من به تازگی یک کمی تغییرات در اتاقم درست کردم دیوار ها و سقف رو نارنجی کردم من پوستر های مورده علاقه ی خودم رو به دیوار اتاق زدم که چون تمام آن ها سیاه هستند اتاق یک کم تاریک به نظر می رسه گربه من لونا به تازگی دوتا بچه به دنیا آورده که اسمه یکی از آنها رو گذاشتیم دامبلدور اون ها واقعا زیبا و ملوس هستند

منبع

Friday, August 04, 2006


کوتاه اما جالب
بازگشت خانم ويزلي
جولی والترز که نقش خانم ویزلی را در فیلمهای هری پاتر 1 و 2 و 3 ایفا میکرد در فیلم 4 حضور نداشت اما او در یک مصاحبه ی مطبوعاتی اعلام کرد در فیلم پنجم حضور دارد.
او در این باره میگوید من بسیار خوشحالم که در محفل ققنوس هستم من در فیلم 4 حضور نداشتم و وقتی آن را دیدم خيلي شوکه شدم!
//////////////
چندین بازیگر جدید در هری پاتر و محفل ققنوس
چندین تغییر و تحول در بازیگران فیلم هری پاتر و محفل ققنوس انجام گرفت. “هلن مک کوری” قرار بود نقش بلتریکس لسترانج را بازی کند. اما او اکنون حامله است و نمی تواند نقشش را در برداشتهای وزارت جادو ایفا کند. به همین دلیل این نقش به “هلنا بونهام کارتر” داده شد. این بازیگر نقش مادر چارلی را در فیلم چارلی و کارخانة شکلات سازی ایفا می کند. خبر حضور چند بازیگر دیگر هم برای بازی در این فیلم تأیید شده است. نقش پروفسور گرابلی پلانک، استاد جایگزین حفاظت از حیوانات جادویی به “اَپل بروک” داده شد. او یک بازیگر با تجربه است که به مدت بیش از ۲۵ سال در فیلم ها، سریال ها و تئاتر های فراوانی به ایفای نقش پرداخته است. بازیگران غارتگران جوان هم معرفی شدند. نقش سیریوس جوان را “جیمز والترز″ بازی خواهد کرد، لوپین جوان نیز “جیمز اوتچین” خواهد بود و “الک هاپکینز″ در نقش اسنیپ جوان فعالیت خواهد کرد. جیسون پیپر هم برای بازی کردن نقش سنتاور، بین انتخاب شده است. فیلم هری پاتر و محفل ققنوس در جولای ۲۰۰۷ به بازار خواهد آمد. "
/////////////////

رولينگ و کتابي جديد براي کودکان
جام جم آنلاين: جي كي رولينگ، نويسنده كتاب هاي هري پاتر ، درصدد نوشتن كتابي جديد براي كودكان خردسال تر از هري پاتر است الجزيره به نقل از خانم رولينگ نوشت: هنوز نام مناسبي براي اين كتاب پيدا نكرده ام اما كتاب براي گروه سني خردسال تر از خوانندگان هري پاتر خواهد بود. رولينگ در حال حاضر جلد هفتم و آخر مجموعه كتاب هاي هري پاتر را مي نويسد. اين مجموعه تاكنون بارها تجديد چاپ و به 63 زبان ترجمه شده است
////////////////.

مصاحبه با دن و کتی
دنیل رادکلیف و کتی لیونگ نقش هری پاتر و چو چانگ را در فیلم هری پاتر و جام آتش بازی می کنند. بی بی سی نیوز با انها مصاحبه ای کرد تا در مورد جالب ترین و دشوار ترین کارهایی که انها در طی این فیلم باید انجام می دادند اطلاعاتی کسب کند .
سخت ترین کارهایی که باید در این فیلم انجام می دادی چه بود؟- از لحاظ جسمی و فیزیکی تمام کارهایی که باید زیر آب انجام می دادم دشوار بود. چون وقتی آخر آن روز به خانه بر می گشتم، واقعا احساس خستگی شدیدی می کردم. انجام این نوع کارها در عین مشکل بودن، مفرح نیز بود. چون در آینده می توانم به خودم بگویم که من تقریبا یک ماه زیر آب بودم ولی به نظرم از نظر بازیگری دشوارترین قسمت ها آن جایی بود که در انتهای فیلم باید با لرد ولدمورت مبارزه می کردم و جسد سدریک را با خود باز می گرداندم. انجام این سکانس ها واقعا سخت بود. ولی من واقعا از انجام دادن آنها لذت بردم.
س: بازی کردن تکه آخر فیلم از لحاظ احساسی و عاطفی برای تو چگونه بود؟- می دانم که در اینگونه موارد باید از تجربیات شخصی استفاده کرد. اما به طور واضح تجریبات من حتی به نزدیک به تجربیات هری هم نبود. ولی من تمام سعی و تلاش خودم را به کار بستم تا از ناراحت کننده ترین و غمگین ترین تجربیات شخصی خودم استفاده کنم و آن ها را در جهت بازی در نقش هری به کار بگیرم. امیدوارم که در این کار موفق بوده باشم. در ضمن کار کردن با مایک(کارگردان) هم بسیار عالی بود او در اجرای این نقش کمک های بسیاری به من کرد او دائما مرا به سمت جلو حرکت می داد و و راه و روش درست انجام دادن کارها را به من نشان می داد. در حقیقت او اصرار زیادی داشت که من در اجرای این نقش پیشرفت کنم.
س: تو خودت در فیلم بازی کردی و همان طور که حتما می دانی تمام فیلم راجع به وحشت و تشویش نبود، بلکه بخشی از آن در مورد روابط رمانتیک بود. این بخش از فیلم برای تو چطور بود؟-این بخش از فیلم به ویژه جشن یول یال برای من خیلی جالب بود به خصوص اینکه ((مایک نیوئل)) کارگردان ما بود، کارگردانی که بدون شک یکی از بزرگترین فیلم های کمدی-رمانتیک را ساخته است. بنابراین بی تردید تجربه گرانبهایی برای من بود . دلیل اینکه من بخش های رمانتیک فیلم را بسیار خوب و به جا می بینم و دید مثبتی به آن ها دارم این است که آنها یک نوع تعادل با سایر بخش های تاریک و ترسناک بر قرار میکنند. مانند قسمتی که با ((چو چانگ)) بدم و ریخته شودن آب پرتقال و یا قسمت های دیگر مانند این.
س: کار کردن با ((کتی)) چطور بود؟ البته با در نظر گرفتن آن همه سکانس های خاص؟(!)- سکانس های خوبی بود و البته می شود گفت کمی هم خنده دار. به نظر من او (کتی لیونگ) واقعا زیباست و لازم نبود من وانمود کنم . دقیقا مانند ابن بود که ن به خاطر زیباییش عاشقش شده بودم(!) بعضی مواقع بعد از بعضی از سکانس های خاص لحظاتی وجود داشتند که مقداری عجیب بودند............ در این لحظات ما نمی دانستیم که چه باید بگوییم و از چه حرف بزنیم ولی در کل تجربه جالب و خوبی بود.
س: کار کردن با روپرت و اما چطور بود؟ شما در حال حاضر همدیگر را نزدیک به پنج سال است که می شناسید؟- برای من کار کردن با این دو نفر واقعا عالی است ، ما یکدیگر را در عرض این چند وقت به خوبی شناخته ایم و با اخلاق یکدیگر آشنایی کامل داریم و وقتی که روی صحنه می رویم مثل این می ماند که هیچ فاصله ی زمانی بین سکانس ها نبوده است. کار کردن با آن ها بسیار لذت بخش است ، مخصوصا در این فیلم آخر کار کردن با ((روپرت)) بسیار جالب بود. من و ((روپرت)) توانستیم صحنه جدایی که بین رون و هری به وجود می آید را به خوبی نمایش دهیم.
س: حالا می رویم سراغ ((دن)) یعنی خود تو ، نه شخصیتی که در فیلم بازی می کنی. مخلوط شدن زندگی کاری تو با زندگی معمولیت چه تاثیری بر روی تو گذاشته است آیا داشتن یک زندگی نرمال و بدور از هیاهو برای کسی مثل تو آسان است؟- اگر راستش را بخواهید من تا آنجایی که می توانم سعی می کنم چیز هایی که در مورد من نوشته می شوند نخوانم چون فکر می کنم لحظه ای که من این داستان را بخوانم لحظه ای خواهد بود که که من دچار سردرگمی می شوم. سلامت عقلی من برایم از اهمیت زیادی بر خوردار است و این دلیلی است که من این مقالات و داستان ها را نمی خوانم اما سابقه ی کاری من آنقدر هم که شما فکر می کنید در زندگی معمولی ام تاثیر نگذاشته است . من از این واقیت خبر دارم که تمام جوانان هم شن و سال من کارهایی را که من انجام می دهم انجام نمی دهند ولی با مرور زمان این کارها برای من به صورت چیزهای روزمره و عادی در آمده است . تنها تاثیری که حرفه ی من روی زندگی خصوصیم گذاشته است این است که وقتی مردم مرا در خیابان می بینند می شناسند و از من تقاضای امضا یا گرفتن عکس یادگاری می کنند.
س: آیا مهمانی های بزرگ می دهی؟!- تا به حال که چنین مهمانی هایی را برگزار نکردم ، چون فکر نکنم بتوانم این مهمانی ها را خوب برکزار کنم. شاید بعد ها چنین کاری کردم.
س: این فیلم چهارمین فیلم هری پاتر است؟ آیا فکر می کنی که در تمام هفت فیلم حضور خواهی داشت؟- من مطمئنا در فیلم پنجم بازی می کنم که فیلمبرداری آن از فوریه شروع خواهد شد...... بعد از آن زمان زیادی وجود خواهد داشت که من تصمیم گیری کنم ولی وقتی که داشتم کتاب ششم (هری پاتر و شاهزاده ی دورگه) را را می خواندم با خود فکر می کردم که کارهای زیادی در این کتاب وجود دارند که من علاقمند به انجام آن ها هستم........ سعی کردم این کتاب را با بی طرفی بخوانم اما هنوز تصمیم نهایی و قاطع خود را برای بازی در فیلم نگرفته ام ولی می دانم که یک سری از قسمت ها وجود دارد که علاقمند به انجام آن ها هستم مانند قسمت ((غار)) که مطمئنا قسمت جالبی برای بازی کردن خواهد بود.....
س: آیا کتاب ششم زودتر از موعد مقرر به دست تو رسید؟-مسلما نه! من می خواهم همراه با بقیه ی دنیا، ادامه ی داستان را دنبال کنم ولی متاسفانه یک نفر آخر داستان را برای من گفت..... البته این را هم بگویم که وقتی این کتاب عرضه شد من در استرالیا بودم.
س: آیا تو حاضر هستی که نیمه شب به کتاب فروشی بروی و ساعاتی را در صف بگذرانی و یک نسخه ی تازه به بازار آمده را بخری؟-نه این کار قطعا غیر عقلانی است ..ما کتاب را زودتر سفارش می دهیم تا اینکه در روز عرضه آنها به بازار ، کتاب را به در خانه ی ما بیاورند.
س: آیا این فیلم از لحاظ کیفیت در درجه ی بالاتری نسبت به فیلم های قبلی قرار داشت؟- بله قطعا همین طور است. ولی در هنگام انجام کار این واقعیت احساس نمی شود زیرا در یک روز باید یک سکانس مهم انجام بدهیم و سپس چند سکانس کوتاه تر تا وقتی که به سکانس بعدی می رسیم می بینیم که تقریبا همه چیز راجع به سکانس مهم قبلی را از یاد برده ایم ...... بزرگی و شکوه این فیلم زمانی مشخص می شود که محصول کامل شده را تماشا کنید.
س: آیا جی.کی.رولینگ این بار به محل فیلمبرداری آمد؟-نه او این کار را نکرد. به نظر من او فیلم را کاملا جدا از کتاب می داند این خارق العاده است که او به ما اعتماد دارد که کتابهایش را در قالب فیلم در آوریم البته من فکر می کنم که همیشه قبل از شروع فیلمبرداری یک نسخه از فیلمنامه به او ارسال می شود و همچنین مایک نیوئل(کارگردان)، دیوید هیومن( تهیه کننده، کارگردان فعلی فیلم 6)و استیو کلاوز (نویسنده ی فیلمنامه) دائما با او قرار ملاقات هی مهم می گذاشتند.
س: می دانیم که تو به موسیقی علاقه داری، آیا تو تاثیری در ساخت آهنگ های این فیلم داشتی؟- دیوید هیومن به من گفت که نام یکی از گروه های موسیقی که واقعا به آن علاقمند بودم را بگویم... من گفتم : فرانز فردیناند.... ولی او با کوکر ساریز قرارداد بست . فرانز فریناند گروه بسیار عالی و خوبی است ولی کوکر سارویز چیز دیگری است و دیدن او افتخار بزرگی برای من بود (زیارت قبول!!!!) و همچنین 2 تا از افراد گروه رادیو هد نیز به ساخت موسیقی مشغول بودند ، که دیدن آن ها نیز برای من افتخار بزرگی محسوب می شود.
مصاحبه با کتی لیونگ:
کتی لیونگ نقش چو چانگ را در فیلم هری پاتر و جام آتش بازی می کند. بی بی سی نیوز با او مصاحبه ای انجام داده تا در مورد احساس او درباره ی این فیلم و دنیل رادکلیف (!) صحبت کند.
س: به ما بگو که چطور این نقش به تو داده شد؟- پدرم آگهی در مورد بازی کردن نقش یک دختر در فیلم هری پاتر را دید. این شخصیت باید 16 سال می داشت و همچنین می بایست از چهراه ای شرقی برخوردار می بود و همچنین در انگلیس زندگی می کرد( چیزه دیگه ای؟!!!) و من تمام این مشخصات را داشتم. من به لندن رفتم و پس از ساعت ها انتظار آن ها یک عکس از من گرفتند و به من گفتند اگر در این نقش پذیرفته شدم با من تماس می گیرند... آن ها یک سری مصاحبه با من انجام دادند و همچنین یک نمایش روی صحنه هم از من مشاهده کردند!!
س: تا به آن موقع کار بازیگری انجام نداده بودی؟- هیچ گاه بازیگری به ذهن من خطور نکرده بود چون فکر می کردم که اگر انسان بخواهد یک بازیگر سینما باشد باید از اعتماد به نفس بالایی برخوردار باشد و بتواند در مقابل مردم کثیری به اجرای نمایش بپردازد و من همیشه در مدرسه بسیار خجالتی بودم.
س: وقتی که مطلع شدی اجرای این نقش بر عهده ی توست چه احساسی داشتی؟- وقتی که مادرم با من تماس گرفت تا این خبر را به م بدهد من در حال خواب و بیداری بودم و پس از این که کاملا از خواب بیدار شدم و هوشیاری خود را به دست آوردم(!) باید دوباره با مادرم تماس می گرفتم تا مطمئن شوم این یک رویا نبوده است.
س: آیا زندگی تو بعد از گرفتن این نقش تغییر کرد؟- به غیر از اینکه با افراد زیادی آشنا شدم و دوستان زیادی پیدا کردم زندگیم تغییر خاصی نکرد . در حال حاضر هم تصمیم دارم که به دانشگاه بروم و سابقه ی کاری خود را نیز ادامه بدهم.
س: آبا تو قبل از گرفتن این نقش از طرفداران کتاب ها و فیلم های هری پاتر بودی؟- من یکی از طرفداران پر و پا قرص فیلم ها بودم 3 کتاب اول رو هم خونده بودم..... اما کتاب های چهارم و پنجم رو بعد از گرفتن این نقش خوندم چون چوچانگ غالبا در کتاب های 4 و 5 حضور داشت و من قبل از اینکه این کتاب ها رو بخونم شناخت خاصی از او نداشتم.
س: کار کردن با دنیل رادکلیف چطور بود؟- بسیار خوب بود و او انسانس بسیار خاکی است و من چنین انتظاری نداشتم. چون او شخصیتی شناخته شده در همه جای دنیاست. اما دقیقا مانند آدم های عادی رفتار می کنه و بسیار خونگرم است. ( لابد انتظار داشته مثل آدم فضایی ها رفتار کنه!!)
س: آیا اولین بار که می خواستی با او ملاقات کنی اضطراب داشتی؟-وقتی برای اولین بار ((دن)) را ملاقات کردم باید با هم به تمرین بازیگری می پرداختیم و اینکه من در مقابل او بازی می کردم باعث اضطراب زیاد شده بود ، با خونگرم بودن خود کار رو برای من آسان کرد.
س: فکر می کنی چو و هری زوج خوبی باشند؟- راستش نه! چون هری در زندگی خود مشکلات زیادی دارد که باید با آن ها دست و پنجه نرم کند و چو هم با یک نفر رابطه دارد.
س: آیا خودت فیلم هری پاتر و جام آتش را دیده ای؟- نه من فقط آگهی تبلیغاتی این فیلم رو دیدم. اینکه اونها همه ی تیکه های مختلف فیلم رو در کنار هم قراغر می دن تا آگهی بسازند بسیار جالب است(!!!!) زیرا این کار رو با مهارت خاصی انجام می دن.
س: تا به حال کسی تو رو در مورد بازی کردن در فیلم نصیحت کرده؟- به من گفته شده که طی انجام کارها آرامش خود رو حفظ کنم و سعی کنم تا حد ممکن از کاری که می کنم لذت ببرم.
س: بهترین اثری که این فیلم بر روی زندگی تو گذاشت چه بود؟- این بود که بتونم با انسان های بسیار جالب(!) و خوبی رابطه بر قرار کنم و از اونها چیز های بسیاری یاد بگیرم.
س: بدترین چیز راجع به انجام این کار چی بود؟- ساعت های طولانی باید یک سکانس رو دوباره و دوباره انجام می دادیم تا آن سکانس به کیفیت دلخواه برسد. اما این همه انتظار و زحمت می ارزید و باز یمن بعد از هر سکانس بهتر می شد.
س: راجع به کارهای جدیدی که باید برای ایفای نقش یاد می گرفتی برای ما بگو؟- در بسیاری از سکانس ها ما باید غواصی می کردیم و من برای اینکه غواصی رو یاد بگیرم باید در کلاس های آموزشی شرکت می کردم. اما در کل تجربه ی جالبی بود و در حرکات غواصی تناسب زیادی وجود دارد و ما باید با استفاده از باد و موج به نقطه ای خاص شنا می کردیم. ( والا ما که این سکانس ها رو ندیدیم!)
س: از ملاقات با کدوم ستاره ی سینمایی هیجان زده شده بودی؟از ملاقات با همه ی آن ها، نمی تونم شخص خاصی رو نام ببرم . چون در سکانس های زیادی همراه اونها نبودم.
منبع : جادوگران