Sunday, August 06, 2006



مصاحبه با ایوانا لینچ بازیگر نقش لونا لاوگود

1- تو یکی از طرفدار های پروپا قرص هری پاتر هستی از کی به نقش لونا علاقه مند شدی؟خوب، از همون موقعی که وارد کتاب شد من یک دفعه عاشق این شخصیت کتاب شدم و همچنین من همیشه می خواستم یکی از بازیگران فیلم های هری پاتر باشم اما نمی دونستم کدوم نقش رو می خوام اما وقتی لونا وارد شد من فهمیدم که برای ایفای نقش لونا واقعا مناسب هستم.

2- وادار کردن خانوادت برای اینکه اجازه بدن به تست بازیگری بری چقدر سخت بود؟مادرم دوست نداشتم من به اونجا برم اون فکر می کرد من هیچ آرزوئی ندارم که دنبال بازی در فیلم هری پاتر میرم اما وقتی به پدرم گفتم به نظر اون من باید به اونجا می رفتم چون واقعا دوست داشتم و اون من را با خودش برد
3- تست بازیگری چطور بود؟ اون همه جمعیت واقعا دیوانه کننده بود اگر چه خنده دار هم بود چون همه دختر های واقعا هیجان زده بودند
4- چه اتفاقی در تست بازگری تو افتاد؟نزدیک 200 دختر وارد اتاق شده بودند در صورتی که فقط 2 نفر مسئول تست اونجا حضور داشت و اون ها ازت می پرسیدن اسمت چیه؟ از کجا اومدی؟و چند تا سوال دیگه . بعدش اون ها شما رو به یک اتاق می فرستند. من خیلی عصبی بودم و هر چیزی سره راهم بود روی زمین می انداختم و راه رو هم استباه رفتم . اون ها به ما یک نمایش نامه می دادند که باید به سرعت حفظ می کردیم اونجا خیلی خوب بود چون همه با هم حرف می زندند که باعث میشد همه یک کم آروم تر بشن بعد از چند دقیقه شما به تنهایی به یک اتاق می رفتید که باید در اونجا متن رو می گفتید که یک دختر یا خانوم اونجا بود که از من می خواست دو باره متن را اجرا کنم در آخر اون به فیاونا ویر(کارگردان) خبر داد که اون هم کار من رو پسندید
5 – در هفته بعد چی اتفاقی رخ داد؟در روز دوشنبه به من تلفن شد که باید در تست نهایی در روز جمعه شرکت کنم و چیز های دیگه ای مثل اینکه کارگزدان می خواد نظر نهایش رو بده و تو با دیل رادکلیف باید بازی کنی . من یک کم دست پاچه شده بودم چون تمام این اتفاقات خیلی سریع رخ داده بود . من فکر می کردم خیلی بیشتر از این ها انتخاب بازیگر طول بکشه ولی خیلی خیلی سریع انجام شد .
6- تست نهایی چطور بود و چه موقع فهمیدی که نقش لونا را گرفتی؟ به نظر من خوب پیش رفت و خیلی هم جالب بود چون واقعا با دنیل بازی کردن لذت بخش و آسان است چون اون خیلی خوب بازی میکنه و اون واقعا عالی بود که من سه روز بعد فهمیدم . بعد از چند روز وقتی من در حال خرید بودم به من خبر داده شد که انتخاب شدم که من واقعا شکه شدم .
7- چه طوری بود وقتی فهمیدی نقشی که آرزوش رو داشتی حالا ماله خودته؟ من خیلی گیج بودم چون به نظر فقط یک رویا می رسید که همه دوست داشتند بهش برشند که من باورم نمیشد به این رویا دست پیدا کردم
8- آیا مجبور بودی این راز بزرگ رو محفوظ نگه داری یا نه ، چه قدر سخت بود؟ یک کم سرگرم کننده بود ، من پذیرفته بودم که نمی تونم به کسی بگم و باید این راز رو پیش خودم نگه دارم پس به خودم می قبلوندم که این اتفاق هرگز رخ نداده من اصلا نگران نبودم چون من قبلا برای تلفن صبر کرده بودم و به اندازه ی کافی عصبی بودم اما حالا من می دونم که یک نقش رو گرفتم و می تونم چند روزی راحت باشم
9- وقتی خبر رسیدن نقش لونا به تو منتشر شد چه طوری بود؟ و چه مقدار زندگیت تغییر کرد؟ خیلی جالب نبود! من روز بعدش به مدرسه رفتم تمام هم سن هام پست پنجره ها برام دست تکان می دادند . وقتی وارد مدرسه شدم تمام عکاسان هم وارد مدرسه شدند و شروع کردند به عکس گرفتن من به داخل کلاس رفتم اما همه بچه های کلاس به بیرون رفته بودند مثل اینکه من اصلا کاره ای نبودم که البته به نفع من بود چون یابد اصرار رو حفظ میکردم
10- بازی کردن برات سخته یا آسون ؟ واقعا جالبه ! من واقعا به نقشم علاقه مند شدم . همه خیلی خیلی خوب هستند من هیچ وقت عصبی نشدم البته اولش یک کم عصبی بودم ولی وقتی شروع به صحبت با اعضای فیلم کردم این مشکل هم بر طرف شد .
11- چه شباهت های بین تو و لونا هست و چرا فکر می کنی مردم باید از نقش لونا خوششون بیاد؟ مردم برای این اون رو دوست دارن چون شخصیت مبهمی داره چون در 5 کتاب گذشته اون همیشه مرموز بوده و چون باعث خنده افراد میشه و واقعا راستگو و با صداقت صحبت می کنه . من نمی دونم چقدر من به لونا شبیه هستم ولی مقداری شباهت بین ما هست اما من خیلی بهتر از اون می تونم تصمیم بگیرم
12- تا به سایت های طرفدار هری پاتر سر زدی برای اینکه بفهمی مردم چه طور درموردت فکر می کنند؟ وقتی که من به نقش لونا ظاهر شدم مر تبا به سایت ها سر می زدم ولی بعد از مدتی خسته شدم چون ممکنه چند نفر دوست داشته باشن ولی خیلی ها نه! نمیشه همه موافق تو باشن . من فقط می تونم تلاشم رو بیشتر کنم تا مردم هم من رو بیشتر دوست داشته باشند
13- آیا دوست داری در صحنه ی آخر نبرد در وزارت سحر و جادو حضور داشته باشی؟ خوب ، ملاقات کردن جو خیلی متحیر کننده بود چون اون تمام این دنیا رو به وجود آورده بود به نظر من اون صحنه واقعا حیرت آور خواهد بود
14- در مورد اتاقت و حیوان خانگیت برامون بگو. من به تازگی یک کمی تغییرات در اتاقم درست کردم دیوار ها و سقف رو نارنجی کردم من پوستر های مورده علاقه ی خودم رو به دیوار اتاق زدم که چون تمام آن ها سیاه هستند اتاق یک کم تاریک به نظر می رسه گربه من لونا به تازگی دوتا بچه به دنیا آورده که اسمه یکی از آنها رو گذاشتیم دامبلدور اون ها واقعا زیبا و ملوس هستند

منبع

0 Comments:

Post a Comment

<< Home